در روزهای اخیر، خبر تیراندازی محمود کریمی، مداح حکومتی و از شاگردان منصور ارضی، گل سرسبد مداحان بیت خامنهای، در رأس اخبار رسانههای فارسیزبان قرار گرفته است.
هفتتیرکشی خیابانی اما خطایی از جانب یک فرد نیست. خوشبینیهایی که میگفت نباید کار یک نفر را به حساب یک طیف گذاشت، کاملاً فرو ریخته است. نشان به آن نشان که منصور ارضی، استاد و مراد محمود کریمی، در مراسم دعای کمیل هفته گذشته بار دیگر در جایگاه فتوا مینشیند و به هرکس که در مورد این کار کریمی تحلیلی دارد، میگوید: «تمام اجر محرم صفر خود را دادی رفت با این حرفهایی که پشت سر طرف گفتی.»
سعید حدادیان، شاگرد حاج منصور، به این نیز اکتفا نمیکند و به هفتتیرکشی رفیق خود، رنگ قدسی میزند: «خردمندان میدانند که حاج محمود کریمی در سن ۴۵ سالگی نه سر تیراندازی دارد نه سودای اسلحهبازی؛ عجیب نیست که رسانههای اسرائیلی از تخت تفرعن خویش بانگ “وَفَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ” سر میدهند که در عصای کریمیها اژدهایی میبینند که ریسمانهای سیاه و سفید سحر جادوهای شیطانی شان را می بلعد.»
به جز اظهار نظرهای شخصی، «خانه مداحان» هم طی بیانیهای، از محمود کریمی دفاع کرده است: «صدای گرم حاج محمود ، از خانوادهای برآمده که عطر شهادت ، سالها در آن پیچیده و یاد پدر و برادر شهیدش همچنان در ذهنها جاریست. اما حالا تیرهای شایعه و طعنه و تهمت است که روز به روز، سطر به سطر و سایت به سایت، شلیک میشود؛ بیآن که کسی از اصل ماجرا آگاه باشد. اما کافی است نگاهی کوچک به دامنزنندگان این ماجرا بیندازیم تا مشخص شود این تیرها بیجهت شلیک نشدهاند.»
در چند سال گذشته، مداحان در ایران قدرتمندتر از گذشته شدهاند و بارها از تریبونهای آئینی، در مورد مسئولان ارشد کشور حرفهایی زدهاند که شاید اگر از طرف اشخاصی دیگر در رسانهها منعکس میشد، هم موجب برخورد با شخص مطرحکننده و هم رسانه منعکسکننده میشد.
محمدرضا طاهری، دیگر مداح اهل بیت، که گویا از این که مجبور شده سلاح خود را تحویل دهد سخت به خشم آمده، از هفتتیر کشی همپیالهاش تمام قد دفاع میکند: «دفعات قبل نوبت حاج آقا منصور و حاج سعید بود حالا نوبت حاج محمود و شاید فردا نوبت… اما کور خواندهاند که بخواهند ما را از مسیر ائمه و در خانه امام حسین جدا کنند».
در چند سال گذشته، مداحان در ایران قدرتمندتر از گذشته شدهاند و بارها از تریبونهای آئینی، در مورد مسئولان ارشد کشور حرفهایی زدهاند که شاید اگر از طرف اشخاصی دیگر در رسانهها منعکس میشد، هم موجب برخورد با شخص مطرحکننده و هم رسانه منعکسکننده میشد.
قدرتنمایی مداحان که در سابق تا آنجا پیش رفته بود که برای هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور اسبق و رئیس مجمع تشخیص مصلحت آرزوی مرگ میکردند، در نهایت به تیراندازی محمود کریمی در خیابان به سمت شهروندان بیدفاع رسید.
محمود کریمی، تنها چند روز قبل از هفتتیرکشی در خیابانهای شهر، در سخنرانی خود در هفتمین آئین تجلیل از نوگلان حسینی در تهران، از مداحی به عنوان یک «تخصص» یاد کرده و داشتن «این همه» مداح دانشآموز را از دستاوردهای «امام» دانسته بود.
کریمی آرزو کرده بود: «باید به درجهای برسید که روزی حضرت حجت ما را صدا کنند و بفرمایند که شما بیا نوحه بخوان.»
آئین تجلیل از نوگلان حسینی، در واقع همایشی است برای تجلیل از مداحان دانشآموز برگزیده شهر تهران. متولی این مراسم، سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران است. شهاب مرادی، رئیس این سازمان، در این آئین به شهرت جهانی محمود کریمی نیز اشاره کرد: «در کشور بحرین بودم جایی رفتیم ناهار بخوریم، پسری به من میگفت میخواهم برای شما بخوانم. کاغذی را لوله کرد و رفت روی میز ایستاد؛ هم به سبک محمود کریمی و هم به زبان عربی و هم به زبان انگلیسی خواند.»
اقدامات گستره برای تقویت گرایش دینی در کودکان
در سالهای اخیر، نهادهای مختلف، تلاشهای زیادی برای جذب و تربیت مداحان دانشآموز کردهاند.
در شهریور ماه سال جاری، مدیر کل دفتر نماز، قرآن و عترت وزارت آموزش و پروش، خبر از جذب ۲۵ هزار مداح دانشآموز در دو سال گذشته در قالب طرح «مداحان دانشآموز» داد. همچنین فروردین ماه سال ۹۱، رئیس خانه مداحان خبر از تاسیس دانشگاه علمی- کاربری مداحی داده بود.
خرداد ماه همان سال، ایسنا گزارش داد که اولین همایش مداحان برگزیده دانشآموز کشور در شیراز برگزار شد و در این همایش ۲۰۶ مداح دانشآموز، تحت آموزشهای «تئوری و عملی» قرار گرفتند.
علاوه بر اینها، اخبار زیادی از استانهای مختلف کشور در خصوص جذب و تربیت مداحان دانشآموز منتشر شده است.
اقدامات گسترده وزارت آموزش و پرورش و دیگر نهادهای مذهبی برای جذب دانشآموزان به سمت گرایشهای دینی (آن هم در سطحیترین نوع آن: مداحی)، در کنار اخباری که ماه گذشته در خصوص واگذاری مدارس تهران به حوزههای عملیه منتشر شد، میتواند به معنای دخالت گسترده و سازماندهیشده نهادهای مذهبی به آموزش و پرورش و کودکان باشد.
در شهریور ماه سال جاری، مدیر کل دفتر نماز، قرآن و عترت وزارت آموزش و پروش، خبر از جذب ۲۵هزار مداح دانشآموز در دو سال گذشته در قالب طرح «مداحان دانشآموز» داد. همچنین فروردین ماه سال ۹۱، رئیس خانه مداحان خبر از تاسیس دانشگاه علمی- کاربری مداحی داده بود.
آموزش و پرورش نوین در ایران، همواره با دخالت نهاد دین روبهرو بوده است. مذهبیون که پیش از شکلگیری آموزش و پرورش مدرن در این کشور، متولی آموزش در جامعه نیز بودند، رفتهرفته این جایگاه را تا حدود زیادی از دست دادند، اما به تعارض و جدال بر سر آموزش، همچنان ادامه دادند.
در سالهای اخیر، هرچند دیگر مانند سالهای اول شکلگیری آموزش نوین در ایران، امکان تحریک مردم برای آتش زدن مدارس و آزار و اذیت معلمان وجود ندارد، اما حکومت اسلامی در چند دهه گذشته و به ویژه در سالهای اخیر، تلاش دارد از طرفی با استحاله آموزش نوین (از طریق مدیریت دوگانه در مدارس در قالب واگذاری مدارس به حوزههای علمیه) و از طرفی یارگیری از میان دانشآموزان، تاثیرگذاری نهاد دین در آموزش کودکان را افزایش دهد.
در این جدال، مداحان نقش کلیدی دارند. اگر برای ۲۵هزار دانشآموز جذب شده در طرح مداح دانشآموز، در هر سال تحصیلی تنها ده ساعت آموزش مداحی برگزار شود، به معنی صرف ۲۵۰ هزار زمان و هزینه آموزشی برای آموزش مسائل ایدئولوژیک به کودکان است.
حمید نوربخش، فعال حقوق کودک در ایران با مقایسه زمان و هزینهای که صرف طرحهایی مانند «مداحان دانشآموز» میشود با زمان و هزینهای که صرف آموزش و پرورش غیرایدئولوژیک و حتی علمی میشود، به زمانه میگوید: «آموزش علمی هیچ اهمیتی ندارد و آنچه اهمیت دارد، صرفاً آموزش ایدئولوژیک است. این نشان میدهد که سیستم منافع گستردهای دارد که چنین هزینههایی میکند».
منافع نظام حاکم
یکی از منافع آموزش ایدئولوژیک به دانشآموزان، سود کلانی است که عاید مداحان میشود.
مداحان معمولی و گمنام، برای هرشب مداحی، مبلغی نزدیک یک میلیون تومان دریافت میکنند و این مبلغ برای مداحان اسم و رسمداری مانند محمود کریمی، به حدود ده میلیون تومان برای هر شب میرسد. گفته میشود شهرداری تهران در محرم گذشته، برای هر شب، نزدیک سه میلیون تومان به هیئتهای مذهبی محلات تهران کمک کرده است. حاصل ضرب سه میلیون تومان در تعداد هیئتهای مذهبی در تهران در ده شب دهه اول محرم، میتواند رقمی عجیب و غریب باشد که با آن میتوان دست کم بخشی از خیل معضلات کلانشهر بیدروپیکری چون تهران را حل کرد.
در گذشته نه چندان دور، این خود مردم بودند که هزینههای هیئتهای مذهبی را تامین میکردند، اما با توجه به وضعیت بد اقتصادی در سالهای اخیر، احتمالاً این کمکها کاهش یافته است و اینک خود حاکمیت برای حفظ سنت عزاداری و مداحی، «یارانه» پرداخت میکند. به زعم این فعال حقوق کودک «این همه هول و ولا برای حفظ و گسترش پدیده مداحی و عزاداری نمیتواند بیدلیل باشد و طبعاً، منافعی وجود دارد».
بهای جذب کودکان
نسل جدید، که به سرگرمیها و امکاناتی مانند شبکههای اجتماعی و بازیهای کامپیوتری دسترسی دارد، چه جذابیتی در «مداحی» میبیند که در طول دو سال، ۲۵هزار دانشآموز، جذب این برنامه شدهاند؟
نوربخش، فعال حقوق کودک، معتقد است نوجوانان و جوانان، رویکردی رمانتیکتر و احساسیتر به مسائل دارند. مسئله حسین و واقعه عاشورا، حتی برای کسانی که اعتقاد دینی ندارند، از آنجا که نوعی شورش حاشیه و اقلیت، علیه متن و وضع موجود است، واجد جذابیتهایی است که در نوجوانان با فاز رمانتیک و احساسیشان گره میخورد و عمیقتر میشود.
نسل جدید، که به سرگرمیها و امکاناتی مانند شبکههای اجتماعی و بازیهای کامپیوتری دسترسی دارد، چه جذابیتی در «مداحی» میبیند که در طول دو سال، ۲۵هزار دانشآموز، جذب این برنامه شدهاند؟
از سوی دیگر، نوجوانان و جوانان، انرژی و توانی دارند که به شکل بالقوه میتواند برای وضع موجود، خطرناک باشد. حمید نوربخش به زمانه میگوید: «سیستم سعی میکند از راههای مختلف مانند برنامههای فرهنگی- مذهبی یا سرگرم کردن نوجوانان به تلاش برای موفقیت در کنکور، انرژی و توان بالقوه نوجوانان را در راستای منافع خود پیش ببرد. برای سیستم، چه چیزی بهتر از اینکه این احساسات و توان را مدیریت کند و آن را در ساختار ایدئولوژیک خود حل کند؟»
بازسازی ایدئولوژیک نظام حاکم
نهاد دین که در تمام تاریخ تا پیش از ورود آموزش مدرن به ایران، متولی آموزش بود، همچنان آموزش و پرورش نوین را رقیب خود میداند.
اولین مدارس مدرن ایران، به شدت مورد نقد و حمله روحانیون قرار گرفتند، اما با وجود این انتقادات روشهای آموزشی نوین خیلی سریع راه خود را در جامعه باز کردند و آموزش مذهبی به دلیل ضعفهای درونی خود در این رقابت عقب افتادند.
این فعال حقوق کودک معتقد است اکنون که نظام حکومتی و دینی ایران با بحران مشروعیت به ویژه در میان نسل جدید روبهرو است و همه عرصههای آموزش (مدارس، دانشگاهها، و آموزشهای اجتماعی و غیررسمی خارج از نهادهای رسمی آموزش) را واداده است، «ناچار به دنبال پررنگ تر کردن آموزش دینی هم در آموزش رسمی و هم در رسانههای عمومی خودشان هستند».
روحانیون تندرو و شفاف ایران، مانند مصباح یزدی (از حامیان خامنهای) و علیرضا پناهیان (سخنران بسیاری از آئینهای عزاداری و هفتگی رسمی) بارها به صراحت در نکوهش دموکراسی سخن گفتهاند. آنها قصد دارند با اتصال سیستم به امر قدسی، سیستم را نیز قدسی کنند و مشروعیت قدسی برای آن قائل شوند. آموزش ایدئولوژیک و مذهبی در مدارس و از طریق رسانههای عمومی، و همینطور یارگیری از میان دانشآموزان و نوجوانان یکی از مهمترین گامها در این جهت است.
عزاداریهای عمومی برای بسیاری از مردم، بخصوص آنها که در رنج ناشی از تنگدستی اقتصادی به سر میبرند فرصتی برای تسکین است. در عین حال برای کودکان و نوجوانان این طبقه فرصت حضور میدهد. به همین دلیل مداحی در میان طبقات فرودست جایگاهی بالاتر دارد. به این ترتیب، نظام حاکم، با اعطای امتیازاتی، به یارکشی از میان طبقات محروم جامعه میپردازد و آنها را به نوعی در وضع موجود حل میکند.
عواقب و پیامدها برای کودکان و نسل آینده
توصیف و ترویج خشونت، از گزینههای ثابت روضهخوانیها و مداحیهاست. مداحان، برای نشان دادن عمق فاجعه کربلا، به توصیف هرچه بیشتر خشونت واقعه میپردازند و گاه خودشان در جو این خشونت خودساخته، گرفتار میشوند.
حمید نوربخش، به زمانه میگوید: «صحنههای خشنی که اینها برای مردم توصیف میکنند، هم آزاردهنده است و هم تاثیر منفی میگذارد. این خشونت وارد زندگی روزمره مردم میشود. وقتی تصایر و فضاها و اتفاقهای خشن برای مردم توصیف میشود، طبعاً مردم در زندگی خودشان خشنتر رفتار میکنند و این رفتار خشنتر، باعث افزایش خشونت علیه کودکان، خشونت علیه زنان و البته خشونت مردان علیه یکدیگر میشود».
حمید نوربخش، فعال حقوق کودک معتقد است اکنون که نظام حکومتی و دینی ایران با بحران مشروعیت به ویژه در میان نسل جدید روبهرو است و همه عرصههای آموزش (مدارس، دانشگاهها، و آموزشهای اجتماعی و غیررسمی خارج از نهادهای رسمی آموزش) را واداده است، «ناچار به دنبال پررنگ تر کردن آموزش دینی هم در آموزش رسمی و هم در رسانههای عمومی خودشان هستند».
وی معتقد است: «روبهرو کردن کودکان با خشونت لخت و عیان، به نوعی آزار فکری- روحی کودکان است. توصیف فضاهای خشن برای کودکان، ترس و واهمهای ایجاد میکند که مصداق کودکآزاری است».
در واقع سیستم از طریق ترویج چنین مناسکی، هم مشروعیت ایدئولوژیک خود را بازیابی و هم خشونت درونی خود را بازتولید میکند و در این مسیر، از رسانههای عمومی برای تبلیغ بهره میبرد.
به عنوان نمونه، در تعطیلات چند روزه ۲۸ صفر تا شهادت امام هشتم شیعیان در سال جاری، شبکه دوم تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی، ویژهبرنامهای با نام «خورشید» پخش کرد که در هر برنامه، یکی، دو کودک ۱۲-۱۳ به مداحی پرداختند.
این فعال حقوق کودک در ایران در مورد تاثیر چنین برنامههایی در تلویزیون، میگوید: «در جامعهای که مردم سر و دست میشکنند که در برنامههای در سطح شهر، در کادر دوربین تلویزیون قرار گیرند، وقتی کودکی در تلویزیون نشان داده میشود، پدر و مادرها میگویند چرا بچه ما جای او نباشد؟ هم ارزش مادی دارد و هم برای برخی ارزش معنوی و آنجهانی.» به این ترتیب نظام حاکم از طریق تلویزیون، هم مشروعیت ایدئولوژیک و سیاسی خود را القا میکند و هم دست به الگوسازی میزند.
پرورش کودکان در مکتب هفتتیرکشان
هفتتیرکش اتوبان بابایی، در هفتمین آئین تجلیل از نوگلان حسینی، به مداحان دانشآموز درس اخلاق میدهد: «درس آخر این که خوش قول باشید. اگر دیر به جلسه برسید بیبی را معطل کردید، ما حق نداریم حضرت زهرا(س) معطل کنیم. نماز را سر وقت بخوانید و خیلی جدی بگیرید. درس را جدی بگیرید و وظیفه شماست که عالم باشید. قدر پدر و مادرتان را بدانید».
باید دید نفوذ روافزون قشری که شاخصترین چهرههایشان، محمود کریمی (که در خیابانهای تهران هفتتیر میکشد)، سعید حدادیان (که دو سال قبل فایلی صوتیای از او منتشر شد که در میان مداحان، با توهینآمیزترین و مشمئزکنندهترین و ضدزنترین لطیفههای ممکن، مجلس گرم میکند) و رأس این حلقه، منصور ارضی (که به سادگی حکم اعدام میدهد و شهروندان را حرامزده میخواند) در آموزش و پرورش رسمی، و سپردن آموزش و پرورش به حوزه علمیه، نهاد اصلی حامی مداحان، چه سرنوشتی برای نسل آینده ایران رقم خواهد زد.
بسیار متاسفم از این اقدامات من دو فرزند دارم در کلاس های پنجم و هفتم هر روز که به منزل می آیند نسبت به مدیر و معلم خود اعتراض دارند تمام در آنها شده تاریخ اسلام و احکام دینی و درس عربی دانش آموز باید درس عربی را با نمره بالا طی کند در صورتی که هیچ توجهی به زبان انگلیسی نمیشود آموزش زبان خارج از مدرسه هم هزینه بالایی دارد که در توان همه نیست و…………………..
mohammad / 12 January 2014